صاينا خانمصاينا خانم، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 10 روز سن داره

صاينا و یسنا تمام زندگیمون

بابايي و صاينا

1391/3/8 20:55
نویسنده : ماماني
340 بازدید
اشتراک گذاری

سلام. علي رغم اينكه بابا خيلي حال و حوصله نوشتن و وبلاگ و پست و ازين جور حرفا نداره اما گفتم بد نيست از رابطه جالب صاينا و بابايي بنويسم شايد هر وقت تونست بخونه حداقل رابطشو با باباش بر اساس منافعش تنظيم نكنه . يه كم هم به بابا حق بده و دوستانه تر باهاش برخورد كنه. بگذريم . صاينا خانم تا كسي خونه نيست باباش هست با مامانش . حالا كدوم عزيزترن اوني كه بيشتر تحويلش مي گيره يعني مامان . باباي بيچاره هم كه صبح ساعت 5 ونيم از خواب بلند ميشه و مي ره سر كار و ساعت 3 بعدالظهر برميگرده و گاهي وقتا ساعت 5 بعدالظهر محلي از اعراب نداره چون اينقدر خسته است كه حوصله بازيهاي شاد و منگولي و شنگولي با صاينا خانوم نداره . به هر ترتيب وقتي مي خوام از در خونه بيام تو فقط سلام و يه چند لحظه بغل و بقيش خداحافظ بابا و بيشتر وقتا وقتي مي خوام بغلش كنم با كمال مهرباني با صدايي دلنشين و كمي رعب آور ميگه ((نميـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــخوام)) اين از شانس ما. حالا بماندكه بعضي وقتا بابا تو آرزوي يه بوس درست و حسابي از لپاي ناز و قرمز صاينا ساعتها ميمونه. حالا عيبي نداره . ميگيم صورت دخترم و ته ريشاي بابا ميزنه و اذيتش ميكنه حداقل بياد بغلم كه بازم نمياد و ترجيح مي ده كاراي ديگشو انجام بده و بازيهاي ديگه بكنه و بره پيش مامان . حالا وقتي ميريم بيرون اون موقع تازه بابا عزيز ميشه وقتي كه ديگه صاينا خانوم از فرط خستگي نميتونه راه بره اون بغلاي گرم و نرم باباي خسته تر از خودش بهترين مكان براي يه استراحت چند ساعته هست . البته مامان هم در اين موقع گير ميفته اما نه به اندازه بابا چون قد بابا بلندتره و ديدن مناظر از اون بالا ديدني تر. اينو بهش ميگن نون به نرخ روز خوردن. حالا ديگه نمي خوام از زماني بگم كه ميريم خونه دو تا بابا جون كه اون موقع چون افراد تحويل گيرنده و  حسابي حال بده مثل عمو و عمه و خاله و دو تا مامان جون و دوتا باباجون و ... زياد هستن و ديگه ماماني رو به حساب نمياره اونوقت ديگه فكر كنيد من كجاي اين پازل قرار دارم يا اصلا قراردارم كه بخوام اعلام وجود بكنم؟ به هرترتيب اونموقع اصلا طرف ما نمياد كه بخواد چيزي بگه يا فرار كنه و يا هرچي ... بگذريم ولي صاينا خانوم هنوز نميدونه در آينده نزديك همه چيز بستگي به جيب بابا داره و اون موقع بهترين تفريح جيب باباييه. البته ميدونم اون موقع هم ميدونه چجوري منافعشو تامين كنه و از صندوق ذخيره ارزي باباجون برداشت كنه چون در واقع همه زندگي باباجون براي صايناي شيطون و عزيز و دوست داشتنيه كه در حال حاضر چون شرايط جوريه كه نياز چنداني به بابا نداره بابايي رو تحويل نميگيره. اميدوارم خداوند ماماني و صايناخوشگل شيطون رو هميشه برا بابايي نگهداره هر چند بابايي رو تنها در صورت وجود منافع قابل ذكر مورد لطف و عنايت قرار بده.......................................................... 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

خاله راضيه
8 خرداد 91 22:21
سلام پسر خاله خودمون آقا مجتبي
ماشالا دست بقلمت خوبه.
صاينا جون شنيده بوديم دخترا بابايين ولي عزيزدلم انگار همه كارات تكه.
البته بابايي صاينا به دل نگير چون در طول روز كمتر پيششي طبيعيه و ميدونه مث هميشه نازش پيش طيبه جون بيشتر خريدار داره ميره طرف مامانيش.


سلام راضيه خانم گل .ممنون از الطاف بيكرانه شما آخرش مجبور ميشه بابايي شه . مثل خود شما البته من هم چندان به دل نميگيرم چون بعضي وقتا اينقدر خستمه كه ترجيح مي دم تنها باشم<><



ماماني
9 خرداد 91 7:27
نه عزيزم اينجوري هم كه ميگي نيست صاينا خيلي دوست داره وقتي خونه نيستي همش سراغتو ميگيره اما چون خيلي بوسش ميكني وسر به سرش ميذاري يا وقتي شير ميخوره يه خورده اذيتش ميكني وگازش ميگيري كه البته بعضي وقتا هم خوشش مياد برات ناز ميكنه و وقتي ميگي بيا پيشم ميگه نميخوام .من وصاينا هر دومون دوست داريم


شما لطف داريد بابايي هم شما رو دوست داره و اگه اين كارا رو ميكنه به خاطر اينه كه دوستش داره ]

طيبه عطااللهي
9 خرداد 91 8:40
سلام صاينا جان يه روز بزرگ مي شي و همه اين خاطرات رو مي خوني و از بعضياش ميخندي و از بعضي هاش شرمنده مي شي همه اينا مثل يه فيلم واقعي برات مي مانه كه هيچ وقت برات كهنگي نداره فدات بشم الهي


سلام خاله طيبه خوبي ؟ ماماني خيلي دلش برات تنگ شده و هيشه بيادت هست قول بده بياي خونمون .اميدوارم تو آزمون دكترا هم قبول بشي آخه لياقت شما خيلي بيشتر از ايناست .مامانم هيچوقت دوستي مثل شما پيدا نميكنه.خيلي ماهي
mamane radin
9 خرداد 91 13:13
سلام . آخی صاینا جون خیلی بانمکه. خوشحالم که وبلاگ مورد توجهتون قرار گرفته با کمال میل لینکتون میکنم. صاینای ناز و ببوسید. www.radin2010.niniweblog.com


سلام خيلي خوش اومديد . شما لطف داريد رادين جان هم پسر نازيه دوست دارم هر روز به وبلاگتون بيام و از مطالب خوبي كه ميذاريد استفاده كنم





مامان جون هما
11 خرداد 91 9:43
سلام صاینای عزیز از جان بهترم، دخترم خیلی دوست دارم ،دست عروس گلم درد نکنه که یه دختر به این خوشگلی وبا ادبی تربیت کرده و دست پسر گلم درد نکنه همتونو یه دنیا دوست دارم ،
کارتون قشنگه از نظر های همه مچکرم


سلام سلام مامان هما خوبي خوشي باباجون خوبه منم شما رو دوست دارم . شما لطف داريد
مامان جون هما
11 خرداد 91 10:05
سلام صاینای از جان عزیزترم خیلی دوست دارم دخملکم ،دست عروس گلمم درد نکنه که یه دختر به این خوشکلی و با ادبی تربیت کرده البته پسرم ناراحت نشه دست اونم درد نکنه اما عروسم خیلی زحمت میکشه، از همه ممنونم که تو وبلاگ دخترکم نظر میدن


بازم ممنون كه به ما سر زديد خيلي خوشحال شدم
عمه زهرا
11 خرداد 91 10:10
سلام عزیز دل عمه،سلام عشق من،یه دنیا دوست دارم وحشتناک دلم برات تنگ شده زود بیا اینجا که دیگه طاقت ندارم،دست مامانی و بابایی هم درد نکنه چون این عکسای جدیدتو ندیده بودم هم خیلی خوشکله هم خیلی جالبه ،میبووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووسمت جیگرم


منم دلم براتون تنگ شده فردا انشاالله عمه زينب كه اومد با هم ميايم پيشتون