4 سالگی چطور میگذره؟

به نام یکتا معبود عالمیان

  روز به روز شاهد بزرگ شدن گل دخترم  هستم و هر روز تجریه تازه ای هم برای خودم و هم برای صاینا خانوم بدست میاد . خدا رو شکر سه تا دوست خوب پیدا کرده به اسمای فاطمه و نرگس و کوثر که حسابی باهاشون بازی میکنه و سرگرم میشه و خیلی چیزا یاد گرفته و واقعا چیزایی که بچه ها با بازی باهمدیگه میتونن یاد بگیرن شاید ما بزرگترا نمی تونیم بهشون یاد بدیم چون گفتن یک چیز به بچه ها تا تجربه کردنش توسط خود اونها خیلی فرق میکنه . دخترک ما از مهر ماه وارد مهد قرآن شده ماجراها من و صاینا داشتیم در رابطه با همین مهد رفتنش ایشون خیلی خوش خواب تشریف دارن و بیدار کردنش برای من یه معظل شده و کلی دردسر دارم تا راهی بشه . بهانه هایی میگیره که بنی اسرائیل هم به ذهنشون خطور نمیکرد قربونت برم مادر نمیدونم کی این بهانه ها قراره تموم بشه ؟! 

    جونم براتون بگه که اولا از ساعت 8 صبح من باید آروم  آروم صداش بزنم قربون صدقش برم و بعد از کلی دنگ و فنگ ساعت 8/5 بیدار بشه حالا به هیچ وجه حاضر نیست دست و صورتش رو بشوره و دستشویی بره با هزار بدبختی این مرحله رو پشت سر میذارم و الان وقت صبحانه ست که با اخم و تخم یه چند لقمه میخوره . وااااااای لباس پوشیدنش که از همش بدتره این و میپوشم این و نمیخوام  اصلا دوست نداره دو تا لباس رو هم بپوشه فقط یه لباس میپوشه و پالتوش هم روش به آ ستین لباس گیر میده که نباید خیلی بلند و نه کوتاه باشه . وحالا 4 یا 5 دقیقه دیگه وقت هست تا شروع کلاسش و من هم کم کم دارم میزنم به سیم آخر و یه کوچولو عصبانی میشم و صاینا جان هم دست بردار نیست خلاصه پوشیدن کفش هم داستان داره که ازش رد میشم  و اینطور میشه که صاینا تقریبا همیشه آخرین نفری هست که وارد کلاس میشه .

   دخترمون از پسرا بدش میاد و رابطه خوبی باهاشون نداره درسا و ریحانه اسم دوستای صمیمیش هست که اونا معمولا وقت بازی با پسرا بازی میکنن و بدو بدو و ... وقتی صاینا میبینه دوستاش با پسرا همبازی شدن دیگه طرفشون نمیره فقط وایمیسه و نگاهشون میکنه و من از این بابت ناراحت بودم و هر چی بهش میگفتم برو بازی کن نمیرفت دیدم گفتن من فایده ای نداره دیگه بهش فشار نمیارم میذارم به حال خودش . ولی خدا رو شکر خیلی به کلاسش علاقه داره و چیزای زیادی یاد گرفته از جمله دعای امام زمان که از حفظ شده و الفبای فارسی رو به جز 5 حرف یاد گرفته . این هفته ترم جدیدشون شروع شده قراره کلمه سازی با حروف رو یاد بگیرن انشا الله سال دیگه باید بره پیش دبستانی و خدا بداد من برسه . البته یه چند روزیه گوش شیطون کر اخلاقش یه نمه بهتر شده ببینیم خدا چی میخواد .