بدون عنوان
به نام خدا
با عرض سلام وتبريك سال نو به همه عزيزانم خصوصا كوچولوي نازم صاينا خانوم وبابايي گلش . 2 ماهي ميشه كه به دلايل زيادي غائب بوديم و مطلبي ننوشتيم يكيش ميگرنم بود كه خيلي اذيتم ميكرد يكي سفر به بندر عباس كه آخراي بهمن ماه بود و يكي عروسي عمه زينب كه خيلي خوش گذشت اونم بهمن ماه بود صاينا خانوم هم كلي رقصيد و ماجراهاي ديگه اي كه الان يادم نمياد . با اين همه اميدوارم سال 92 سال خوبي براي هممون باشه پر از اتفاقهاي خوب وشيرين .انشالا دختر خوبم چيزاي مفيدي ياد بگيره و تنش سالم باشه بابايي هم تو كارش موفق باشه و منم دست از تنبلي بردارم و مطالعه رو شروع كنم . حالا ميرسيم به تعطيلات عيد زياد نميخوام وارد جزئيات بشم چون به نظر من وقتي پستي كه مينويسيم خيلي طولاني باشه اون كسي كه ميخونه حوصله ش سر ميره و ازخوندن بقيه مطلب چشم پوشي ميكنه . من وبابايي وصاينا تعطيلات نسبتا خوبي داشتيم همين كه كنار خانواده هامون بوديم خيلي خوب بود . مسافرت كه نرفتيم چون ما مسافرت تو عيد رو اصلا نميپسنديم به اين دليل كه همه جا ترافيكه و شلوغه و زياد خوش نميگذره . صاينا خانوم 3 روز و 3شب تب داشت وبيچاره مامان هم تا 3 نصف شب بيدار بود و بابايي هم خوش بحالش شد چون اون شبا شيراز بود و از شب زنده داري نجات يافت البته شوخي ميكنم بابايي مرتب زنگ ميزد واحوال صاينا خانوم رو جويا ميشد . بازم اين تعطيلات بد نيست ها ! چون حداقل سالي يه بار آدم نزديكانش رو ميبينه فقط جاي عزيزامون كه از دنيا رفتن خيلي خالي بود مخصوصا مادر بزرگم كه دي ماه از دنيا رفت خيلي دوسش دارم درسته پيشمون نيست ولي يادش هميشه زنده ست .چند تا عكس از صاينا در طبيعت زيباي نوراباد ميذارم در ادامه مطلب ببينيد ....